هفته نامه «نماینده» بیشک نام دانشگاه صنعتیشریف برای کسانی که در کنکور شرکت کرده یا پشت کنکور ماندهاند نامی آشناست. دانشگاهی که بسیاری از بهترین دانشجویان ایران را جذب خود کرده و میتوان گفت از ۵۰۰ هزار نفری که هر ساله در کنکور پذیرفته میشوند، ۸۰۰ نفر بالا میتوانند وارد این دانشگاه شوند. پروفسور مریم میرزاخانی، یوسف ثبوتی، احمد بیرشک، رامین مهمانپرست و... کسانی بودند که پشتمیزهای همین دانشگاه پلههای پیشرفت را طی کرده و برای این مرز و بوم افتخارآفرین شدند. در کافه گپ این هفته میزبان «رضا روستاآزاد» دانشجو و البته رئیس سابق دانشگاه صنعتیشریف شدیم تا او هم بیشتر از خود و این روزهایش برای ما بگوید. هرچند که در ابتدای گفتوگو کمی معذب بود و سعی داشت کوتاه جواب دهد ولی مرور خاطرات کودکی و گذشته گپوگفتی صمیمی و خواندنی را بهوجود آورد.
*به عنوان اولین سؤال بفرمایید که دوران کودکی چطور بود و در چه خانوادهای پرورش یافتید؟
من متولد ۲۸ دی ماه سال ۱۳۴۰ هستم و در محلۀ پایین شهر تهران یعنی امامزاده حسن به دنیا آمدم و آن سالها هنوز خیلی تولد نوزاد در بیمارستان باب نبود. مادربزرگم مامای سنتی بود و با دستهای ایشان تولد من صورت گرفت. تا حدود ۶ سالگی در همان محله ساکن بودیم ولی چون پدرم در منطقۀ ساوجبلاغ کشاورز بودند، به دلیل مسائل اصلاح عرضی و ورشکستی آن عرصه؛ شبانه درس خواند و روزانه کار کرد تا توانست در بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران جذب شود.
*دوران مدرسه چطور بود؟
۶ ساله بودم که به شرق تهران نقل مکان کردیم و در منطقۀ نیروهوایی ساکن شدیم. آن زمان به یک بیماری سخت دچار شدم که نتوانستم به مدرسه و کلاس اول بروم به همین دلیل معلم اول من پدرم بود و کلاس اول را ایشان به من درس داد و فقط برای امتحان دادن به مدرسه میرفتم.
*از دوران مدرسه بگذریم، چطور وارد دانشگاه شدید و در چه رشتهای ادامه تحصیل دادید؟
البته دوران دبیرستان در مدرسۀ خوارزمی درس خواندم و سال ۵۸ مصادف با روزهای نخستین پیروزی انقلاب در کنکور شرکت کردم و حائز رتبۀ ۲۷ کنکور شدم و وارد دانشگاه صنعتیشریف و در دانشکدۀ شیمی و نفت مشغول به تحصیل شدم. یکی دو سال از تحصیلم میگذشت که با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه مصادف شدیم. بنابراین به مدت ۳ سال به جهاد سازندگی، جهاد دانشگاهی و آموزش و پرورش رفتم و در زمان تعطیلیها فعالیتهای این چنینی و حضور در جبهه و ... داشتم تا اینکه بعد از بازگشایی، به دانشگاه صنعتی اصفهان رفتم و سال ۶۴ از دانشگاه صنعتی اصفهان فارغالتحصیل شدم. سال ۶۶ تا ۶۸ در آزمون بورسهای اهدایی دولتهای خارجی شرکت کردم و به دانشگاه «ایتو» ترکیه در مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل دادم و بعد از آن از سال ۶۸ تا ۷۲ به کانادا رفتم و در دانشگاه واترلو در مقطع دکترا، بیوتکنولوژی خواندم.
*چه سالی درکسوت استادی وارد دانشگاه صنعتیشریف شدید؟
از سال ۷۲ تا کنون یعنی ۲۳ سال به عنوان هیئت علمی دانشگاه بودم که در این مدت در سمتهای گوناگون مثل معاونت دانشجویی دانشکده، رئیس مرکز تحقیقات بیوتکنولوژی، رئیس دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت و رئیس دانشگاه مشغول به کار بودم.
*در این سالها تنها در حوزۀ دانشگاه فعالیت داشتید؟
خیر. در حوزۀ صنعت مدیر چند پروژه بودم و یک شرکت شیمیایی-دارویی در اشتهارد تأسیس کردم همچنین یک شرکت مشاورۀ مهندسی در سعادتآباد، یک شرکت تجهیزات ماشینآلات پیشرفته نزدیک فرودگاه مهرآباد و یک مرکز تحقیقات هم راهاندازی کردم البته بعد از اتمام دوران ریاستم در دانشگاه یک مرکز توید آنزیمهای صنعتی در دانشگاه صنعتیشریف تأسیس کردم.
*خدمت سربازی هم رفتید؟
بله. سال ۶۴ تا ۶۶ زمان جنگ در وزارت سپاه به خدمت رفتم و در حوزۀ مورد علاقۀ خودم یعنی پدافند شیمیایی و ساخت پدافندهای ضدشیمیایی کار کردم چون آن زمان رژیم بعث در جنگ علیه ایران از سلاحهای شیمیایی استفاده میکرد به همین دلیل علاقه داشتم که در این حوزه خدمت کنم.
*کمی از فضای کودکی و شغلی شما دور شویم؛ بفرمایید که چه سالی ازدواج کردید؟
سال ۶۴ که فارغالتحصیل شدم چون میخواستم برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروم، ازدواج کردم و همراه با خانواده از ایران رفتم.
* مهریۀ همسرتان چقدر بود؟
۱۴ سکۀ بهار آزادی
* حاصل این ازدواج چند فرزند بود؟
دو فرزند. آقاسجاد و زینب خانم که دخترم در دانشکدۀ شیمی و نفت دانشگاه شریف مشغول به تحصیل هستند.
*ازدواج کردهاند یا مجرد هستند؟
ازدواج کردند و از آقا سجاد صاحب یک نوه پسری به نام محمدطه هستم که ۳ سال دارد.
*با توجه به مشغلههایی که فرمودید قطعاً زمان کمتری در منزل هستید، همسرتان گلهای هم میکنند؟
بله گله میکنند. منتها اوایل بیشتر گلهمند بودند ولی الان بیشتر سکوت میکنند گویا به این نبودن عادت کردهاند.
*در همان زمانهای کمی هم که منزل هستید در کارهای خانه به همسرتان کمک میکنید؟
بله. واقعاً در همین زمانهای کم هم خیلی به همسرم کمک میکنم.
*چقدر اهل هدیه خریدن برای ایشان هستید؟
خیلی زیاد. اگر هدیه نگیرم که نمیتوانم از ایشان دلجویی کنم. سعی میکنم با این کار از دلخوریها کم کنم.
* اختلافنظر و اختلاف سلیقهها را چطور مدیریت میکنید؟
سعی میکنیم ابتدا با منطق مشکل را حل کنیم اگر کارساز نبود بالاخره یک طرف کوتاه میآید.
*اهل عصبانی شدن هم هستید؟
زیاد نه ولی اگر عصبانی شوم سعی میکنم با ختم صلوات خودم را آرام کنم.
ورزش چطور؟
سابقاً اهل ورزش بودم ولی در حال حاضر محدود به پیادهروی شده چون از اتومبیل استفاده نمیکنم و سعی میکنم با پیادهروی یا وسائل نقلیه عمومی در سطح شهر تردد کنم.
*ارتباط شما با فضای مجازی چقدر است؟
به هر حال به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه زیاد با فضای مجازی و اینترنت سروکار دارم.
*به عنوان فردی که بیشتر با قشر جوان در ارتباط هستید، فضای مجازی را چطور ارزیابی میکنید؟
به عقیدۀ من فضای مجازی کمکم در حال تبدیل شدن به فضای واقعی و فیزیکی و یک محیط قوی و فعال است که متأسفانه از نظر شاخصهای فرهنگی دارای نقاط ضعف است و افراد سالم، انقلابی و متعهد به نسبت فعالیت کمتری در این فضا دارند و متأسفانه فضای مجازی جامعۀ ما خیلی سالم و پاک نیست.
نظر شما